نکاتی کاربردی برای فضای تبلیغی:
مقدمه: حضرتآقا در دیدار اخیرشان با مبلغین و طلاب حوزههای علمیه سراسر کشور (https://khl.ink/f/53333) که بنده هم توفیق حضور در آن را داشتم، نکاتی فرمودند که گویا متأسفانه مثل بسیاری فرمایشات دیگرشان، با تعدادی مصاحبه و تکرار این سخنان از سوی مسئولین حوزه و سایر مسئولان و متولیان امر تبلیغ پروندهاش مختومه شد و در عرصه عمل و اقدام، تغییر محسوسی مشاهده نشد. حضرتآقا فرموده بودند اولویتِ حوزه «تبلیغ» است؛ اما ما که در بطن حوزهٔ قم هستیم، این اولویتیافتن را احساس نکردیم. بنده که به سهم خودم کارهای دیگری غیر از تبلیغ (تدریس حوزه و دانشگاه و…) داشتم که بهرغم آوردههای علمی و مالی آنها که آرزوی خیلیهاست، رهایشان کردم و اولویت فعالیتهای خود را «تبلیغ» قرار دادم. فضای تبلیغی اما نه رزومهای دارد و نه حقوقی که بتوان معاش را براساس آن تأمین کرد. با توجه به سوابق و تجربیاتی که در تدریس و تألیف و کارهایی ازاینقبیل داشتهام باید اذعان کنم که «تبلیغ دین» بهمراتب سختتر از آنهاست.خب اکنون چه کنیم؟!
1⃣ بخشی از کار باید توسط خود نهادهای متولی «تبلیغ» یعنی «شورای عالی حوزه»، «مرکز خدمات حوزههای علمیه»، «سازمان تبلیغات اسلامی» و «دفتر تبلیغات اسلامی حوزه» انجام گیرد. بایستی همان مقداری که استاد حوزه مورد تکریم قرار میگیرد، مُبلّغ هم تکریم گردد؛ یعنی هر پول یا امتیازی که نصیب استاد میشود، بیشاز آن، برای مُبلّغ درنظر گرفته شود. خلاصه اینکه حمایتهای مادی و معنوی مُبلّغ، باید بیشتر از مؤلف و استاد و… باشد. روشن است که اگر مُبلّغ نباشد و تبلیغ بخشکد، همه آن تدریسها و تألیفها در حوزه خواهد ماند و به هیچ دردی نخواهد خورد. پس عزیزان مسئول اگر میخواهند این مطالبه رهبری، مثل سایر مطالبات ایشان روی زمین نماند، باید مُبلّغ و تبلیغ در همه امور در اولویت قرار گیرد. باید جوری به مُبلّغ نگاه شود که همه طلاب، اولویتشان تبلیغ بشود، نه مسائل دیگر. این حرف را اگر یک مُبلّغ و منبری بگوید حمل بر صد چیز دیگر میشود؛ اما این را بنده میگویم که در کمترین سن، بالاترین سطوح حوزه را تدریس کردهام و دارای تالیف نیز هستم و اتفاقاً در این عرصهها بیشتر امکان توفیق دارم. اینکه اولویت ما تبلیغ است را از همان سالهای اول طلبگی فهمیدم و بر همین اساس هم وارد این عرصه شدم.
2⃣ بخش دیگر یعنی ورود به عرصه تبلیغ، باید توسط خود طلاب اتفاق افتد. دوستان! متوجه هستم که تبلیغ درحال حاضر بهسادگی سابق نیست و بیشاز پیش دشوار شده است. سالها نماینده ستاد مناسبتها در استان خودمان بودم و بنابراین میدانم که برخی متولیان تبلیغ نهتنها کار نمیکنند، بلکه گاهی جلوی مُبلّغ موفق را هم میگیرند و این بیمهریها را با پوست و گوشت و استخوان درک کردهام. ما از قم بهصورت جهادی در همه مناسبتهای مذهبی به استان خودمان میرفتیم و عزیزان بهجای تشکر از یک مُبلّغ رایگان که متکفّل وظایف مسئولان شده و مردم را به شعائر الهی تشویق میکند، هر کدام بهنحوی ساز مخالف میزدند و کافی بود که منبرت شلوغ شود تا شروع کنند به احساس خطر و…! این را میدانم که برخی مسئولین ما متخصص ضایعساختن کارهای فرهنگی هستند؛ اما من و شما چارهای نداریم و «تبلیغ دین خدا» وظیفهٔ ماست. هر چقدر هم که سختتر باشد، طبعاً اجر بیشتری خواهیم برد. بگذارید نفهمند! باید روز قیامت جواب بدهند! شما مجاهدانه وسط میدان باشید، حتماً خدا جبران خواهد کرد. بنده از سال دوم حوزه که با ارتقائی پایه چهارم شدم، لباس طلبگی پوشیدم و شاید برخی از موفقیتهایی که داشتهام مرهون همین تلبّس زودهنگام باشد. به هرحال با همه اینها، باید راهی پیدا کرده و تبلیغ کنیم. بنده با اینکه میتوانم در قم بنشینم و جایی هم نروم، اما اگر جایی حضورم را تأثیرگذار بدانم، حاضر میشوم.
3⃣ بخش سوم «مردم» هستند که باید نگاهشان تغییر کند. مردم ما فکر میکنند طلبهای که قاضی یا استاد دانشگاه است طبعاً خیلی باسواد است؛ حالآنکه شما با لیسانس و فوقلیسانس حوزه، میتوانید قاضی و استاد دانشگاه شوید. خیلی از طلاب با همین سطح سواد در مساجد مشغول تبلیغ هستند. قطعاً کشور و جامعه به طلبهٔ قاضی و طلبه استاددانشگاه و… هم نیازمند است اما نگاه مردم باید اصلاح شود و به طلبه مُبلّغ به چشم طلبهای دونپایه نگاه نکنند. بارها اتفاق افتاده که مردم به مبلّغان میگویند اگر میشود شما واسطه شوید تا از اساتید حوزه هم استفاده کنیم؛ درحالیکه نمیدانند این مُبلّغ هم اندازه همان استاد، سواد دارد و گاهی همین مُبلّغ خودش همزمان استاد هم هست. بسیاری از مردم گمان میکنند طلبهای که قادر به هیچکاری نیست، مُبلّغ میشود؛ درحالیکه طلاب مُبلّغ، از روی علاقه و فضل و انجام وظیفه، وارد عرصه تبلیغی میشوند.
✅ باید نگاهها و رویکردها به «تبلیغ» اصلاح شود.
.