لوازمِ شش گانه یِ تحققِ #وفاق_ملی

✍ آنچه مینویسم مثل همیشه برداشت های شخصی است و مثل همیشه تاکید میکنم وحی منزل نیست و اگر منطقی بود بپذیرد؛ معتقدم جامعه به شدت دچار شکاف شده است، معتقدم نه تنها بین جامعه وفاق نسبی نیست بلکه بین یک گروه فکری هم وفاقی نیست، نه تنها بین گروه های فکری وفاقی نیست، بین اعضای خانواده ها هم وفاقی نیست و به شدت دچار شِقاق و شِکاف هستیم نه وفاق و همدلی.

🔶قدم اول برای وفاق این است که گذشته رو هم نزنیم؛ تاجاییکه که قواعد اصلی اجازه میدهد باید دنبال وفاق باشیم، اینکه تو فلان روز فلان حرف رو زدی و تو فلان کار رو کردی و…، هیچ مشکلی رو حل نمیکند و همین میشود که میبینیم که بین خودمان هم صدجور اختلاف و شکاف است. بله فراموش نمیکنیم ولی هر روز هم ایجاد دوقطبی نمیکنیم، آقا فرمودن بروید جذب کنید ولی تذکر دادند منظور جذب آدم منافق نیست. منافق هم معنایش روشن است نه اینکه چون مخالف مایی پس منافقی، پس قواعد مشخص است؛ مثلا اگر طبق قانون کشور ، بی گناه است یا گناهی دارد و مجازاتش را تحمل کرده است و دیگر بر طبل نابودی کشور نمیزند، آغوشمان را برایش باز کنیم، حتی اگر حدس بزنیم فیلم بازی میکند، چون در وضعیت کنونی این فیلم زیبایی است و تا وقتی فیلم بازی میکند با او همدل باشیم. هر وقت فیلمش تمام شد و به منافع ملی پشت کرد، ما هم وفاقی باهاش نداریم.

🔶قدم دوم این است که بدانیم ایران ۸۵ میلیون جمعیت دارد و ۶۰ میلیون افراد بالای ۱۸ سال هستند و وفاق ملی بابد بین عموم مردم با سلایق مختلف باشد نه دوستان خودمان که بخشی از مردم هستیم؛ پس وقتی وفاق ، ملی است باید ملی فکر کرد نه جناحی و حزبی. این به معنای نقد نکردن و عدم مطالبه گری نیست. غیر از معصوم همه را میشود نقد کرد ولی نقد منصفانه و دلسوزانه نه تخریب و تهمت و برچسب زنی به اسم انتقاد.

🔶قدم سوم این است که تعارف را کنار بگذاریم و بدانیم ما هم اندازه ی خودمان در این شکاف مقصر هستیم و اندازه ی خودمان برای ترمیمش تلاش کنیم؛ همان چیزی که رهبری فرمودند که همه ی ما در مساله ی وحدت ملی ،کوتاهی و غفلت کردیم و باید جبران کنیم. پس گردن بگیریم و توجیه و ماله کشی نکنیم و به گردن این و آن نندازیم. مثلا باید بدانیم وفاق ملی ، مطالبه ی آقا از دولت شهید رئیسی بود و در حکم تنفیذ به آن اشاره کردند ولی متاسفانه وفاق ملی محقق نشد، با اینکه خود شهید رئیسی بخاطر روحایت فردی ، انسان همدلی بودند ولی مجموعه ی دولت در راستای وفاق ملی حرکت نکرد، کابینه یک دست بود، حرفها یک دست بود، همه چی تقریبا یک دست بود و نهایتا رای ۴۹ درصدی سال ۱۴۰۰ با وجود اینکه اون سال رقابت جدی وجود نداشت و دعوت به مشارکت مثل ۱۴۰۳ نبود، به ۴۰ درصد در دوره ی اول با آن همه دعوت تبدیل شد و با ایجاد دوقطبی و صدجور خواهش و التماس و ترس از اینکه ایوای فلانی بیاد فلان میشه به همان ۴۹ درصد سال ۱۴۰۰ رسید و متاسفانه رای جریان حزب اللهی از ۱۸ میلیون به ۱۳ میلیون رسید و ریزش ۵ میلیونی داشت. پس نه تنها وفاق ملی ایجاد نشد ، بلکه وضعیت بدتر شد و بین خودمان هم ریزش میلیونی داشتیم.

🔶🔶قدم چهارم این است که وقتی مراحل قبل را پذیرفتیم ، ناامید نشویم و بدانیم وفاق ملی شدنی است ولی باید آسیب شناسی شود، همان مطلبی که رهبری بعد دوره ی اول انتخابات فرمودند و مطالبه کردند که علت های این درصد رای را متخصصین آسیب شناسی کنند،پس نه ماله کشی کنیم نه فقط نق برنیم و‌ ناامید شویم ، با امید به آینده ی بهتر و درس گرفتن از روش های غلط قبل، به سمت آسیب شناسی برویم و توبه و جبران کنیم که اینوقت هم خدا کمک میکند هم مردم دوباره همدل میشوند.

🔶🔶قدم پنجم این است که بدانیم وفاق با وحدت و اتحاد فرق دارد؛ رهبری سالها از وحدت گفتند ولی الان سالهاست وفاق ملی را هم مطرح میکنند، چون وحدت سختتر از وفاق است، وحدت یعنی اونقدر روی جامعه کار کنیم که اکثریت جامعه افق واحد پیدا کنیم ولی این اتفاق نیفتاده و الان هم با یکی دو روز نمیشود اکثریت را به یک‌ افق واحد رساند ولی میشود به وفاق برسیم، وفاق یعنی با افق های مختلف به همدلی برسیم؛ مثال بزنم، همه ی ما درست یا غلط با فامیل و‌دوست و آشنا اختلافاتی داریم و گاهی قهر و‌ دعوا میکنیم ولی وقتی میشنویم مادرش از دنیا رفته، یا اتفاقی براش افتاده ، حداقل با یک‌زنگ و‌پیامکی همدلی میکنیم. اگر اینکار رو هم نکنیم دیگه نمیریم اون ایام ، دق دلی خالی کنیم. این همدلی به معنای این نیست که دلِ تو باهاش صاف شده بلکه بخاطر فرهنگ اصیل اسلامی ایرانی است که به ما یاد داده در مواقع بحرانی ، بیخیال دعوا بشیم و‌همدلی کنیم.

✍️امروز جامعه ی ما در این حالت است، وضعیت اورژانسی دارد، وقتی همه باهم جمع میشویم و با ترفندهای مختلف مردم را به اصل مشارکت دعوت میکنیم و ۵۰ درصد رای نمیدهند یعنی نصف جامعه همه رو رها کرده است و میخواهد با اینکار پیام عدم رضایت خودش را برساند ، این به معنای عبور از نظام هم نیست که دیدیم اکثریت مردم با براندازان هم همراه نشدند ولی این وضعیت اگر تکرار شود و این ۵۰ درصد به ۸۰ درصد برسد دیگر آن جامعه باید با زندگی خوب و‌ رشد و تعالی خداحافظی کند چون نمیشود اکثریت جامعه باهات همدل نباشد و تو بتونی موفق باشی، هرکدام از اینا یه جایی مشغولند و وقتی باهات همدل نباشند ، هر حرفی بزنی همراهی نمیشود و‌نهایتا شکست قطعی است.

🔶🔶قدم ششم این است که بدانیم وفاق ملی با همه شدنی نیست، چون تجربه نشان داده ۲۰ درصد جامعه بخاطر سبک زندگی متفاوت در عالم دیگری هستند و اساسا خیلی چیزها براشون مهم نیست ، گرچه معتقدم این ۲۰ درصد همیشه یک دست نیست و درحال تغییر است ، یعنی بعد وفاق ۸۰ درصدی و ایجاد همدلی و پیشرفت در جامعه ، درصد زیادی از این ها هم اتوماتیک ملحق میشوند. پس وفاق ملی یعنی وفاق ۸۰ درصدی، ولی همین هم باید با تدریج و گام به گام باشد، ما اول باید با ۵۰ درصدی که به هر دلیلی آمدند و رای دادند به وفاق برسیم، چون این ها هنوز به تغییرات از طریق صندوق رای اعتقاد دارند ، در بین این ۵۰ درصد حدود ۵ درصد افراطی بین گروههای مختلف است ولی چون تریبون دارند صدایشان بلند است و صدای انسانهای متعادل گروههای مختلف به گوش نمیرسد ، با این ۵ درصد افراطی اصلاح طلب و اصولگرا و… هم نمیشود به وفاق رسید ولی دیدیم که در مجلس انقلابی هم اکثرا همراه شدند و‌دنبال وفاقند، ده درصدی هم همیشه مخالفند و طبیعی است و باید بیخیال این ها شوی و در مواقعی که حرف غلط میزنند جوابشونو بدهی تا وفاق اون ۴۵ درصد بهم نخورد. اگر ۴۵ درصد در یکی‌دوسال به وفاق رسیدند و نتایج خوبی حاصل شد ، ۳۰ درصد دیگر که معقولند ولی ناامید بودند هم به این وفاق لبیک میگویند و تا ۴ سال آینده به انتخابات ۷۰ الی ۸۰ درصدی میرسیم‌.

اما اگر این مسائل را رعایت نکردیم، به شدت معتقدم ، آسیب هایی خواهیم خورد که در مقابل آسیب هایی که تا الان خوردیم، به مراتب بیشتر است. امیدوارم چنین شود که نوشتیم و افراطیون گروههای مختلف مانع وفاق نشوند. یاعلی…

آیا این نوشته برایتان مفید بود؟

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *